مدح و شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر و حضرت زینب سلام الله علیها
کــربـلا چـشـم بـه راهِ زیـنـب آمــده وقــت ســــپـــاهِ زیـنـب مثل خـورشـیـد به تابندگیاش این دو هـستند همه زندگیاش مـیچـکـد عـشـق ز آه زیـنـب ایـن دو سـرونـد سـپـاه زیـنب عشق را تا که تک و تنها دید تکـیه بر نـیـزۀ غـربت را دید گـفـت غـم را به دلت راه مده به لـبت فـرصـت یـک آه مـده عهد و پیمان من از یادت رفت؟ نوجـوانان من از یادت رفت؟ نـــوجــوا نــنــد ولــی دلـــداده بـه حـسـیـن بـن عـلـی دلــداده پـیـش عـبـاس، سیـاهی لشکـر هـر دو قــربــانِ عـلـیِ اکـبـر هـر دو تا حـیـدری و کـرارند از دلت کـاش غـمـی بـردارند هر دو از عشق سبکبار شدند جــلـوۀ جـعـفــر طـیـار شـدنـد من و وابـستگی غـیری نیست زندگی بیتو در آن خیری نیست جسم را فارغِ از جان میکرد عشق را راهیِ مـیدان میکرد بـاز در دل هـیـجـانهـا افـتـاد نـام حـیـدر بـه زبـانهـا افـتـاد از هـــیـــاهــوی دو آقـــا زاده تـرس بر کـوفـه و شـام افـتاده کـیـنه اما ز عـلی اوج گـرفت تیرها سمت گـلـو موج گرفت نـیــزه افـتـاد بـه جـانِ هـر دو ضرب شد پیکر هر دو، بر دو سنگها پـر زده بر دامنشـان نیـزهها کـاشـته شد در تنشان تا حـسین آن دو گل پرپر بُرد زینب از خیمه تکان خورد؟ نخورد! در دل عرش، مقرّب شده است اینچنین است که زینب شده است |